مسیح از مسیری می گذشت . یک یهودی با او برخورد کرد به محض دیدن مسیح به او فحاشی نمود و گفت : ای پسره حرمزاده بی اصل و نسب .
مسیح در پاسخ گفت : سلام ای انسان با شرافت و ارزشمند .
اطرافیان از مسیح پرسیدند : او به تو فحاشی کرد چطور شما به او این قدر احترام می گذارید .
مسیح در پاسخ گفت : هر کسی آنچه دارد خرج می کند .چون سرمایه او این بود به من بد گفت و چون در ضمیر من جز نیکویی نبود از من جز نیکویی در وجود نمی آید . ما فقط آنچه را که در درون داریم می توانیم از خود نشان دهیم .
اقتباس از ادریس شاه .۱۹۶۷.ص۱۶۶.
100 دوست داشتم
البته اون حضرت مسیح بوده 😆 ..سخت بزرگ شدن و ظرفیت زیاد داشتن 😉