کاربرد تمثیل در بازسازی شناختی

تفاوت تمثیل های قرآنی با سایر مثل ها  در این است که مثالهای قرآنی بر یک واقعه مشخص یا امر خیالی که بر اثر تکرار در میان مردم رواج یافته و آنگاه در وقایع مشابه به کار رود، دلالت ندارد! بلکه طرحی نو بوده که قبلاٌ وجود نداشته است.  با نگاهی به کتب عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل)، همچنین در سخنان پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) در بر دارنده تمثیلات و حکمت های اخلاقی  فراوانی است، هر یک واقعیت های زندگی روزانه را جلوه گر می سازد. (محمد قاسمی،1386 ) همه این شواهد نشانگر این است که مدتها پیش ازشروع روان‌درمانگری به شکل فعلی، داستان‌ها، اساطیر و تمثیل‌ها به منزله ی یک عامل اصلاح، بازسازی و درمان عامیانه، در کمک به حلّ تعارضات درونی انسانها نقش عمده‌ای داشته اند.

مدتها پیش از ابداع روان درمانگری مدرن توسط فروید، داستان ها، اساطیر و تمثیل ها به منزله یک عامل اصلاح، بازسازی و درمان عامیانه در کمک به حل تعارضات انسانها نقش عمده ای داشته اند. در فرهنگ شرقی به ویژه در فرهنگ ایرانی داستان ها، حکایات و تمثیل ها به منزله ی ابزار روان درمانگری و تعلیم و تربیت غیر مستقیم به طور روزمره به کار گرفته شده اند.

با نگاهی به کتب و متون کهن فارسی از قبیل سندبادنامه، مرزبان نامه، کلیله و دمنه، مثنوی معنوی، فیه مافیه، مقالات شمس، مثنوی های عطار، گلستان، شاهنامه فردوسی و … در می یابیم که افسانه ها، داستان ها و تمثیل های فارسی برای مقاصد خاص آموزشی، تربیتی طراحی شده اند.

تمثیل با ظرافت خاص خود از طریق تصویرسازی عینی مفاهیم پیچیده به شنونده یا خواننده می آموزد که هر چیز واحد یک ساخت است و در درون هر ساختی تغییر همواره امکان پذیر است و اینکه همواره بیش از یک منظر یا دیدگاه وجود دارد(صاحبی،1387).

 

قدرت تمثیل

در زبان انگلیسی metaphor به استعاره، قصه ی کوتاه و حکایت نیز اطلاق می شود. اما در زبان فارسی استعاره با تمثیل متفاوت است. در واقع تمثیل ها داستان های آموزشی هستند که به صورت غیر مستقیم اما بسیار با قدرت، معانی متفاوتی را برای بازسازی تجارب فرد و ارائه نگاهی نو از منظری غیر منتظره و یا غیر عادی ارائه می کنند. Allegory نوعی تمثیل رمزی است که شامل داستان ها یا حکایت هایی می باشند که در آنها غرض و مقصود اصلی گوینده از ایراد آنها به طور واضح بیان نشده است.(پورنامداریان، 1383).

یکی از جنبه های بسیار مهم تمثیل که آن را به ابزاری قدرتمند برای روان درمانگری مبدل می سازد این است که تمثیل به مشاور و درمانگر این امکان را می دهد تا مفاهیم پیچیده و غامض را که توضیح و تبیین آن برای مراجع بسیار دشوار می نماید به شکل کاملا عینی و ساده باز آفرینی کند.

 

فواید تمثیل در آموزش و تغییر رفتار

تمثیل و حکایت به دلیل جذابیت ذاتی خود به طرق گوناگون با خواننده ارتباط برقرار می کند. برخی از سودمندی های تمثیل عبارتند از:

–         تغییر خلق افزایش سطح انرژی فرد یا گروه

–         دیدن یک رفتار یا نگرش از زوایای گوناگون

–         آموختن نکات مهم به طور غیر مستقیم

–         نشان دادن اینکه یک مسئله یا مشکل منحصر به فرد و جدید نبوده، بلکه همواره همنوعی وجود داشته است.

–         تقویت خلاقیت ذهنی

–         تشویق بحث و مناظره

–         نشان دادن این نکته مهم که مردم چگونه به نقشه ی ذهنی شان از واقعیت پاسخ می دهند و نه به خود واقعیت.

–         خلق تداعی های قدرتمند در ذهن شنونده

–         تسهیل ارتباط با استفاده از حواس چند گانه    

–         ایجاد آرامش و خلسه در شنونده

–         فعال سازی نیمکره راست مغز

–         ذخیره اطلاعات در سطح ناخودآگاه

–         ایجاد رابطه بین گذشته و حال و آینده

–         پرورش مهارت های تصویرسازی ذهنی

–         ساده سازی ایده های پیچیده

 

فرآیند بازسازی شناختی

در رویکرد شناختی تمام مشکلات عاطفی و رفتاری افراد از باورهای ناکارآمد (غیر منطقی)، خطاهای فکری و تحریف های شناختی ناشی می شود. از این دیدگاه افراد در مراودات اجتماعی و رخدادهایی که برایشان اتفاق می افتد، اکثرا به هنگام ادراک و تفسیر وقایع، دچار خطاهای فکری از قبیل: اغراق، فاجعه پنداری، تحریف، نتیجه گیری شتابزده، تعمیم مبالغه آمیز و … می شوند. رویدادها به خودی خود نمی توانند باعث ایجاد مشکل شوند، بلکه شیوه ی فکری (thinking pattern) وسبک پردازش (processing patterns) اطلاعات و معنادهی به وقایع، یا همان تفسیر رویدادهاست که این گونه احساسات و هیجانات منفی را در افراد ایجاد می کند. (الیس و هارپر،1981)

از این رو شناخت درمانگران به جای پرداختن به عوامل بیرونی، محیطی، ژنتیکی، وراثت و وقایع دوران کودکی بر روی فکر و اصلاح شناخت و تفسیر فرد و منطقی و مستدل ساختن طرز تلقی او متمرکز می شوند. (مک مولین و اولمن،2002)

در رویکرد شناخت درمانگری اولین و مهمترین گام، آموزش اهمیت افکار و چگونگی تفسیر وقایع به مراجعین است. مراجعین باید متقاعد شوند که باورها و شیوه ی فکری شان با مشکلات و رفتارهای کنونی شان رابطه تنگاتنگ دارد.

روش معمول و متعارف در شناخت درمانگری بر این منوال است که پس از جلسات ارزشیابی و تشخیص (که ممکن است بین یک تا چند جلسه باشد) اولین جلسه مشاوره با آموزش فرمول ABC آغاز می شود. معرفی B یا نظام باورها و فکر اتوماتیک و تفسیر ذهنی یکی از مفاهیم مهمی است که درمانگر باید با دقت و حوصله تمام آن را انجام دهد.

پس از اطمینان از فهم درست مراجعین نسبت به عامل B و باورهای غیر منطقی، مشاور با ارائه فرم سه بخشی وقایع – نوع احساس وشدت آن – افکار و باورهای آن لحظه، از مراجعین می خواهد آن را تکمیل نمایند. سپس با بررسی برگه ی ثبت افکار، مشاور، باورهای ناکارآمد و تحریف های شناختی را به همراه مراجعین شناسایی می نماید و آنها را مورد بررسی قرار می دهد.       

برای تعریف و توضیح هر خطا یا تحریف شناختی و یا باورهای ناکارآمدی که مراجعین از خود نشان می دهند، مشاور ابتدا نوع خطا یا تحریف را توضیح داده و آنگاه برای روشن شدن بهتر موضوع و فهم دقیق تر معنا و نقش خطا در رفتار و واکنش های هیجانی از تمثیل کمک می گیرد. بدین وسیله مراجع خطای مورد نظر را در متن یک رفتار بیرونی یا واکنش هیجانی عینی مشاهده می کند و از آنجائی که این رفتار و واکنش مستقیما به او مربوط نمی شود، بهتر قادر می شود تا به زوایای پنهان و آشکار و مضامین نهفته در تمثیل توجه نشان داده و آن را درون سازی نماید. البته باید توجه داشت که استفاده از تمثیل به خودی خود و فارغ از متن و بستر مورد نیاز و بدون توجه به فرایند و محتوای طرح مداخله، کارآمدی لازم را نخواهد داشت. بهترین الگو و راهنمای چگونگی به کارگیری تمثیل در فرایند مداخله، دقت در ساختار تمثیل و پیش بینی زمان ارائه و شکل ارائه آن است (صاحبی،1387).

مثنوی معنوی از جمله منابعی است که از این لحاظ جایگاه ویژه ای دارد. با خواندن مثنوی به راز جاودانگی این اثر بهتر می توان پی برد و آ ن به نحوه ی به کارگیری تصویر ها و موقعیت ها به شکل تمثیل در یک ساختار خلاق بر می گردد. داستان های مثنوی بعضا نه جدید هستند و نه ساخته ی ذهن مولانا، بلکه خلاقیت اصلی مولانا چگونگی به کار گیری آنها در فرایند انتقال مفاهیم به شنونده است. مولانا نیز مفاهیم مورد نظر خود را همانند بذری می بیند که تمثیل به رشد، شکوفایی، حفاظت و ماندگاری آن کمک می کند. بنابراین تمثیل برای مولانا یک ابزار است و از این ابزار چنان استفاده می کند که به آن حالتی منحصر به فرد داده است.

به طور مثال مولانا به هنگام طرح موضوع یادگیری از اعمال اشتباه خود و لزوم تغییر در خود، در صورتی که از شرایط کنونی خود راضی نیستیم” قصه طوطی وبازرگان” را به ظرافت طرح می کند و با ذکاوت می گوید که طوطی دیگر با عمل و رفتارش به من آموخت که برای آزادی، باید خودم را تغییر دهم و آنچه می کنم را رها کنم تا رها شوم و گرنه تا من رفتارهای همیشگی را پی می گیرم، وضعم بر همین منوال خواهد بود.   

یا وقتی می خواهد موضوع مهم پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت رفتار ما به خصوص پیامدهای منفی رفتارهای غیر مسئولانه را گوشزد کند،به زیبایی از قصه شخصی که در مسیر رفت و آمد خودش در معبر منزلش خاربن(بوته خار) کاشته بود که دست و پای مردم را زخمی کند و مردم به حاکم شکایت می کنند، او وعده می دهد که فردا آن را ریشه کن خواهم کرد، ولی باز هم پشت گوش می اندازد و نمی داند که هر روز که می گذرد، این بوته خار قوی تر و محکم تر می شود و مرد پیر و فرسوده و ناتوان تر و ریشه کن کردن آن برایش دشوارتر می گردد و آنگاه به عنوان نتیجه اخلاقی در یک جمله ساده بیان می کند که هر خصلت یا خوی یا عادت زشت ما همانند بوته ی خاری است که خود ما در معبر آمد و شد خود و دیگران کاشته ایم و خودمان مسئولیت داریم آن را ریشه کن کنیم.

به طور کلی در رویکرد شناختی، ۱۰ تحریف شناختی و ۱۳ باور ناکارآمد به عنوان عوامل اصلی ایجاد و نگهداری اختلالات شناسایی شده اند که در فرایند درمان به افراد آموزش داده می شود.(مک مولین،2000)

 

خطاهای فکری:

۱.    تفکر دوقطبی یا همه یا هیچ

۲.    فیلتر ذهنی

۳.    تعمیم مبالغه آمیز

۴.    نتیجه گیری شتابزده ( ذهن خوانی و پیش گویی)

۵.    فاجعه سازی

۶.    شخصی سازی وسرزنش خود

۷.    استدلال هیجانی

۸.    بر چسب کلی زدن

۹.  استفاده از بایدها

۱۰. بی توجهی به امر مثبت.

 

باورهای ناکارآمد (غیر منطقی)

۱.    لازم است همه ی افراد جامعه مرا دوست بدارند و تأییدم کنند.

۲.    برای اینکه فرد ارزشمند و محبوبی باشم باید در همه زمینه ها فردی توانمند و با لیاقت باشم.

۳.    جهان باید جایگاه عدل و انصاف باشد و همیشه با من خوب رفتار شود.

۴.    افراد خاصی وجود دارند که بد ذات و شرورند و باید به خاطر رفتارهای زشت شان به شدت مذمت و تنبیه شوند.

۵.    اگر از عهده ی کاری به خوبی برنیایم، نشانگر این است که آدم بد و شکست خورده ای هستم.

۶.    زندگی باید آسوده و راحت باشد، من نباید سختی بکشم یا رنج ببرم.

۷.    اگر امور و وقایع زندگی آن گونه نباشد که من می خواهم، نهایت بدبختی و فاجعه است.

۸.    اجتناب از مشکلات آسان تر از رویارو شدن و حل و فصل نمودن آنهاست.

۹.    ناخشنودی و بدبختی من توسط عوامل بیرونی و خارج از کنترل من است.

۱۰.  اگر احتمال واقعه ناگواری در زندگی من وجود دارد، از هم اکنون باید برای جلوگیری یا به تأخیر انداختن آن آماده باشم.

۱۱. برای هر مشکل و مسئله ای همواره یک راه حل کامل و درست وجود دارد.

۱۲. تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه ی زندگیم، تعیین کننده ی مطلق رفتارها و خصوصیات کنونی من هستند.

۱۳. باورها و ارزش های دیگران باید مشابه باورها و ارزش های من باشد؛ دیگران باید کارها را همان طوری انجام دهند که من انجام می دهم.

 

نمونه هایی از تمثیل ها (به نقل ازصاحبی،1387)

در این قسمت تعدادی از باورهای غیر منطقی و سپس قصه یا تمثیلی که این خطا را به روشنی در خود بازنمایی می کند و یا آن خطای شناختی خاص را به چالش فرا می خواند، ارائه شده است. چگونگی استفاده از هر تمثیل در متن درمانی به تشخیص درمانگر و ادراکات  او بستگی دارد. هنر این کار ایجاب می کند که از هر تمثیل، با توجه به ساختار جلسه و فرایند درمان استفاده شود. لذا در برخی از مواقع دخل و تصرف در تمثیل ضروری است.

 

باور اول

 – ” لازم است همه ی افراد جامعه مرا دوست بدارند و تأییدم کنند.”

تمثیل 1: “به ساز همه نمی شود رقصید”. تمثیل سفر ملا، پسرش و الاغش برای خرید کالای مورد نیاز خود به ده بالا در یک روز داغ تابستان (طنز و شوخ طبعی های ملا نصرالدین به نقل از صلاحی).

 

 

تمثیل2: “دروازه ی شهر را می توان بست اما دهان مردم را نمی توان بست”. تمثیل ایران گردی که قصد کرد به سرزمین پادشاهی برود که بسیار عادل و مدبر بود. (به نقل از امثال و حکم علی اکبر دهخدا)

 

باور دوم

– “اگر امور و قایع زندگی ان طور نباشد که من می خواهم، موجب نهایت بدبختی شده و فاجعه انگیز خواهد بود.”

تمثیل 1: “مقایسه بر اساس مشاهده ی ناقص”. تمثیل هیزم فروش فقیری که منزلش در نزدیکی اصطبل سلطان بود و الاغش آرزوی اصطبل سلطان نمود. (به نقل از مثنوی معنوی مولوی).

 

باور سوم

 – ” ناخشنودی و بدبختی من توسط عوامل بیرونی و خارج از کنترل به وجود می آید.”

تمثیل 1: “پیامد های طبیعی رفتار ما” حکایت نابینایی که به حمام عمومی رفت سپس احساس کرد کسی در حمام نیست. سوزنی درآورده و به پای خود فرو می کرد و به خود می پیچید که چرا این قدر من بدبختم. تو از کرم خودت درد مرا کم کن و مردی که او را می پایید و… .

 
باور چهارم

– “اگر احتمال واقعه ناگواری در زندگی من وجود دارد از هم اکنون باید آماده باشم، از آن جلوگیری کرده یا آن را به تأخیر اندازم.”

تمثیل ۱ : “آنقدر از فقر می ترسند خلق /  که به آب شور فرو رفتند تا به حلق”.

حکایت گاوی که در یک مرتع سرسبز و خرم به تنهایی زندگی می کرد و از صبح تا شام در همه جا می توانست خودش بچرد. اما هرشب نگران و دلواپس بود که چه بخورد و اگر کسی دیگر چراگاه را قرق کند چه می شود، به حدی که هیچ گاه از زندگی در آن مرتع لذت نبرد. (به نقل از مثنوی معنوی مولوی)

   توضیح خطاهای شناختی و باورهای غیرمنطقی در چارچوب ساختمند یک قصه رسا و پرمایه از نوع قصه‌های پرکشش هزار و یک‌شب، کلیله ‌و دمنه و یا مثنوی‌مولوی می‌تواند خطاها و باورهای ناکارآمد را در ارتباط با یک بافت و متنِ مشخص که قابل لمس و تجربه عینی است درونسازی نموده و در شرایط مشابه برونسازی نماید. که امیدواری ما، استفاده از آن برای همه مشاوران و معلمان ایران زمین راهگشا باشد.

 

منابع:

– پور نامداریان، تقی. (1386). رمز و داستان های رمزی در ادب فارسی. تهران : انتشارات علمی، فرهنگی.

– سعیدی روشن ، محمد باقر. (1358). تحلیل زبان قرآن و روش شناسی فهم آن . تهران : سازمان انتشارات

    پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

– صاحبی،علی.(1387). تمثیل درمانگری در بازسازی شناختی . تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی – دانشگاه ها(سمت).

– محمد قاسمی، حمید. (1386) . تمثیلات قرآن و جلوه های تربیتی آن . تهران : شرکت چاپ و نشر بین الملل

 Mcmullin, R.A. (2000). The new handbook of cognitive therapy. ww. Norton & company, Inc. London .

یک دیدگاه درباره;کاربرد تمثیل در بازسازی شناختی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.