رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) را به طور کلی می توان به عنوان یک درمان مبتنی بر مهارت، نوعی درمان شناختی رفتاری، و یک رویکرد فشرده مبتنی بر گروه برای کمک به افرادی که مشکلات شدید در تنظیم هیجانات دارند ، توصیف کرد. این درمان به بسیاری از مردم کمک کرده است تا هیجانات خود را مدیریت کنند ، روابط و زندگی بهتر ایجاد کنند.
هنگامی که شما کمی عمیق تر به آنچه که مهارت های DBT در واقع انجام می دهند نگاه کنید ، می توانید آنها را به عنوان باز کردن ذهن به کنجکاوی و همدلی ببینید. این کنجکاوی همدلانه کلید روابط بهتر و افزایش تجربه های عاطفی مثبت است. کنجکاوی- تمایل به دانستن- با ظرفیت تصور تجربه های هیجانی افراد دیگر ممزوج است.
بنابراین اغلب – که بوسیله بافت اجتماعی ما تقویت می شود- ، ما به ساختن پیش فرض به جای کنجکاو بودن متمایل می شویم . به هنگام گفتگو با دیگران، ما یا پیشاپیش به آنچه که بعدا خواهیم گفت فکر می کنیم و یا به ساخت تفاسیری در مورد معانی آنچه که فرد دیگر می گوید می پردازیم.
چه می شد اگر، به جای تفسیر یا تجزیه و تحلیل کلمات و یا اعمال فرد دیگر، ما به آنچه که امکان داشت طرف مقابلمان فکر یا احساس می کرد کنجکاو می ماندیم ؟
و مانند کودکان، ما به طور طبیعی کنجکاو می شدیم و به طور مداوم می پرسیدیم، “چرا؟”
با گذشت زمان، بسیاری از مردم ، کنجکاوی طبیعی شان را از دست می دهند ، به این دلیل که اغلب توسط محیط تقویت نمی شود. ما در حال یادگیری اطاعت هستیم که نپرسیم ، که انجام دهیم آنچه را که قرار است انجام شود و ترک کنیم آنچه را که قرار است ترک شود.
از دیدگاه رفتار درمانی دیالکتیکی، این کنجکاوی کم ، بخشی از یک محیط نا معتبر کننده است. همه ما بی اعتبار سازی را در شیوه های مختلف تجربه کرده ایم ، اما افراد با مشکل شدید مدیریت هیجانات اغلب از محیط های اجتماعی نامعتبر کننده ، بر آمده اند. اگر کنجکاوی نادیده گرفته شده باشد و مورد قضاوت و انتقاد قرار گرفته باشید ، کنجکاوی به دلیل عدم تقویت ، متوقف می شود .
کنجکاوی چگونه ایجاد می شود؟ برای شروع کنجکاوی ، امکان همدردی با دیگران را ایجاد نمایید. متعجب می شویم وقتی می بینیم که دیگران ممکن است چه احساس، فکر و یا تجربه می کنند . این کار به اما این اجازه را می دهد که مانند خیاطی، پاسخ ها را بر مبنای زمینه رابطه مان بدوزیم، تجربه همدلانه دیگران منجر به عملکرد بهتر در روابط می شود.
مهارت های ذهن آگاهی DBT در حمایت از این کنجکاوی می باشد . این کار با قضاوت نکردن ، ارزشیابی نکردن واستفاده ساده ی حواس پنچگانه در لحظه حال شروع می شود. سپس ما با کلمات به توصیف تجربه ی ما ن از آنچه که ما مشاهده کرده ایم می پردازیم . ذهن آگاهی نیاز به حضور در حال حاضر ، فقط خودتان بودن، دارد ، رها یش از هر قضاوت و یا افکاری که حواس تان را پرت می کند.
در زمینه رابطه ، ذهن آگاهی در شکل عمیق تر ، طول خواهد کشید. بنابراین اغلب تعامل ما با دیگران، تبدیل شده است به واکنش های هیجانی شدید طوری که اهمیت آن شخص و رابطه ما با او در زندگی مان به دست فراموشی سپرده می شود. تا جایی که ممکن است به درست بودن متمرکز شوید ، حتی اگر به نتیجه ای که به دنبالش بودید دست نیابید . مهارت های ذهن آگاهی در DBT ما یاد می دهد که به موثر بودن آنچه که انجام می دهیم تمرکز کنیم.
در هنگام برقراری ارتباط با شخص دیگری، ذهن آگاهی رابطه ، به حضور و نگه داشتن ذهن در تصور تجربه ی شخص دیگر، و تمرکز بر روی کارآمدی (هم کوتاه مدت و هم بلند مدت) نیاز دارد .این امر ، به تمایل به انجام آنچه مورد نیاز است، حتی اگر ناراحت کننده یا دشوار باشد، نیاز دارد . بیشتر از همه، ذهن آگاهی رابطه ، به فراموش نکردنِ تجربه ی معتبر شخص دیگر و همچنین خود تان نیاز دارد . حتی اگر آنچه را که فرد دیگر گفته است یا انجام داده است شما دوست نداشته باشید ، تجارب اش ، نیاز هایش ، و خواسته اش معتبر هستند. حتی اگرتحملش برایتان سخت باشد ، باز هم آنها معتبر هستند.
کنجکاوی همدلانه نیاز به یک تصمیم آگاهانه دارد تا خودتان را به سمت ِ در حال حاضر بودن و باز کردنِ ذهن تان به تمایل به دانستنِ آنچه که می خواهد بداند – که همیشه هم آشکار و یا روشن نیست- بچرخانید. چنین تصمیم گیری می تواند روابط و زندگی تان را تغییر دهید.
ترجمه شده توسط دکتر فاطمه قلی پور
منبع:
http://www.goodtherapy.org/blog/empathic-curiosity-how-dbt-builds-better-relationships-0617154
مطالب وسایت شما بسیار پر بار بودپیشنهاد می شود مطالبی در خصوص خانواده درمانی وارتباط زوجین مطرح شود
سلام ، ممنون از حسن نظرتان ، انشالله مجال درج مطلب مورد نظرتان دست دهد انجام وظیفه می نمایم.