همه ما دوست داریم که “برنده” باشیم و نه “بازنده ” ولی آیا میل به “برنده ” بودن به تنهایی کافی است؟ با این که زندگی همواره توام با پیکار نیست اما شاید بتوان آن را به صحنه “بازی” پیچیده ای تشبیه نمود که پیروزی در آن رمز و رازی دارد.
برنده میداند که گاهی وقتها پیروزی به بهای بسیار گرانی به دست می آید.
بازنده بسیار مشتاق برنده شدن است در جایی که نه قادر به برنده شدن و نه حفظ آن آست. برنده ارزیابی درستی از توانایی های خود داشته و هوشمندانه از ناتوانی های خود آگاه است .
بازنده از توانایی ها و ناتوانی های واقعی خود بی خبر است .
برنده مشکل بزرگ را انتخاب میکند و آن را با اجزای کوچک تر تفکیک میکند تا حل آن آسان گردد.
بازنده مشکلهای کوچک را آنچنان به هم می آمیزد که دیگر قابل حل شدن نیستند.
برنده میداند که اگر به مردم فرصت داده شود مهربان خواهند بود.
بازنده احساس میکند که اگر به مردم فرصت داده شود نامهربان خواهند شد .
برنده تمرکز حواس دارد.
بازنده پریشان حواس است .
برنده از اشتباههای خود درس می گیرد .
بازنده از ترس مرتکب شدن اشتباه یاد گرفته که اقدام به هیچ کاری نکند .
برنده می کوشد تا مردم را هرگز نیازارد مگر در مواقع نادری که این دل آزاری در راستای یک هدف بزرگ باشد .
بازنده نمی خواهد به عمد دیگران را آزار دهد اما ناخودآگاه همیشه این کار را میکند .
برنده ثروت اندازی را وسیله ای برای لذت بردن از زندگی میداند .
بازنده ثروت اندازی را هدف خود قرار میدهد بنابراین گذشته از میزان انباشت ثروت هیچ گاه نمی تواند خود را برنده محسوب کند و هرگز برنده نمیشود .
برنده نسبت به فضای اطراف خود حساس است.
بازنده فقط نسبت به احساس های خود حساس است .
برنده
بازنده
میگه : اگه قرار باشه مربوط به منه
میگه : من نمیتوانم کاری برایش بکنم .
رؤیاها را به واقعیت می آورد .
واقعیت ها را به رؤیا می برد .
نیرومند میکند .
کنترل میکند .
بیا پیدا کنیم .
هیچکس نمیداند .
راه حل را بوجود می آورد .
مسئله را بوجود می آورد .
از باختن نمی ترسد .
از موفقیت می ترسد .
از بازنده بیشتر کار میکند .
همیشه خیلی شلوغه ،هیچوقت ، وقت انجام نیست
من اشتباه کردم ….
تقصیر من نبود .
میخواهم – ترجیح میدهم – انتخاب منست
مجبورم – باید بکنم
وقت بوجود می آورد .
وقت تلف میکند
متعهد میشود .
فقط حرف میزند
به نکته های مثبت آدمها توجه میکند .
به قسمتهای منفی آدمها توجه میکند .
از دیگران یاد میگیرد .
دیگران را عقب میزند .
فرصت ها و امکانات را می بیند .
مشکلات را می بیند .
انجام میدهد .
حرف میزند .
حتما” راه بهتری هست .
این طریقی است که همیشه همین جور بوده
قدر دیگران را میداند .
راجع به دیگران همه اش گله میکند .
حاضر است بها پرداخت کند .
توقع دریافت ، درکمال احترام را دارد
انتظار موفقیت
انتظار شکست
همیشه میگوید توانستم
همیشه طومار نتوانستم را باور دارد
“سیدنی جی هیس”